ابراهیم از جانب پروردگار، مأمور قربانی کردن فرزند دلبندش اسماعیل شد. هنگامی که ابراهیم فرمان الهی را به پسرش ابلاغ کرد، اسماعیل گفت: پدر جان! فرمان خدا را اجرا کن که مرا از صابران خواهی یافت. در صبحی دلکش، اسماعیل دست در دست پدر، در صحرای منی، به سوی قربانگاه پیش رفت و خوشحال بود از این که خداوند متعال، او را برگزیده است. آن گاه ابراهیم با دست هایی محکم و استوار خنجر در حنجره اسماعیلش نهاد تا سر از پیکر عزیزش جدا کند. تیغ بر گلوی فرزند می چرخید، ولی نمی برید. گویی معجزه ای رُخ داده بود. ناگهان قوچی برای قربانی شدن در پیش چشمان ابراهیم نمایان شد و هاتفی ندا داد. ابراهیم! تو از این آزمون سربلند بیرون آمدی؛ پس دوستی خد گوارایت باد!

         به مناسبت عید سعید قربان،  اعضای مهدکودک جامعة القرآن امام حسن عسگری (ع) با همراهی مربی خود خانم سرفلاح ، جشنی را در محل اتاق کودک این کتابخانه برگزار کردند.

         دراین حضور که 1ساعتی به طول انجامید ابتدا اعضا شروع به رنگ آمیزی و ساختن نقاشی های برجسته خود کردند؛ در ادامه نیز کودکان به کمک خانم سرفلاح با شرح حال حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل (ع) آشنا شدند.

تصاویر

کتابخانه امام جواد(ع)کتابخانه امام جواد(ع)کتابخانه امام جواد(ع)